آب و گل

اهل قلم نی ام ؛ بل دلم براه قلم است

آب و گل

اهل قلم نی ام ؛ بل دلم براه قلم است

آب و گل

اهل قلم نی ام ؛ بل دلم براه قلم است «ن والقلم و مایسطرون»
تلاش میکنم خودم بنویسم ، آنچه که بدلم میرسه ...
و عکسها هم از خودم باشه ....
متشکرم از بازدید شما ...

طبقه بندی موضوعی

۱۱ مطلب با موضوع «مال دیگران» ثبت شده است

۰۹
بهمن

بسم الله

تا  میتوانید ...

چهره رهبری

  • آب و گِـــــل
۰۹
بهمن

 بسم الله

  بروید سراغ

#کارهای_بزرگ_و_نشدنی

کارهای بزرگ

#امام_خامنه ای

  • آب و گِـــــل
۱۶
آذر

 بسم الله

اشهد ان علی ولی الله

  • آب و گِـــــل
۲۹
آبان

 

 بسم الله

... با شرافت بزی ( زندگی کن )

و با شرافت بمیر ..

در میان ضربات شمشیر ها..

 و اهتزاز پرچم ها ..

گل شکسته

 

*************************************

ضمیمه پست روز جمعه :

به نیت تعجیل در فرج مولا

«  اللهم صل علی محمد و آل محمد وعجل فرجهم  »

  • آب و گِـــــل
۲۴
مهر

سلام بر ...

  • آب و گِـــــل
۲۳
تیر

 

 بسم الله 

94/4/23 

  از بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با دانشجویان :
هرکس در این بهار معنویت و صفا( ماه مبارک رمضان ) ،

دلش را تحت تأثیر باران رحمت و لطف الهی قرار داده،

در آینده از میوه های این بذر افشانی معنوی، بهره ها خواهد برد .

  باران رحمت

 

اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى‏ مُحَمَّدٍ وَ الِهِ، وَ امْحَقْ ذُنُوبَنا مَعَ امِّحاقِ هِلالِهِ،

 وَ اسْلَخْ عَنّا  تَبِعاتِنا مَعَ انْسِلاخِ اَیّامِهِ،

حَتّى‏ یَنْقَضِىَ عَنّا وَ قَدْ صَفَّیْتَنا  فیهِ مِنَ الْخَطیئآتِ، وَ اَخْلَصْتَنا

 فیهِ مِنَ السَّیِّئاتِ. 

 بارالها بر محمد و آلش درود فرست، و همراه با به سر آمدن ماه رمضان

گناهان ما را به سر بر، و با سپرى شدن روزهاى پایانیش

پى‏ آمدهاى گناهانمان را از ما برگیر،

تا در حالى از ما بگذرد

که ما را از خطاهاو لغزش‏ ها خالص نموده،

و از گناهان پاک فرموده باشى .

دعای 45 صحیفه سجادیه

  • آب و گِـــــل
۰۹
دی

  بسم الله

 

یادی از فتنه 88 و حماسه 9 دی با زبان شعر  

محـــــرم بــــود و دلهـــــــــا کربلائـی   وقتی که آفتاب جلو دار قافله است / دیگر چه بیم از شب و فاصله است نواهــــــا جملــــه بودند نینوائــــــــی

تمــــام شیعیــــــان در ناله وغـــــــم

زسوگ سیــد و ســـــــالار عالـــــــم

به هر تکیه نوای نوحه خــــــــوانــی

به هرمنبر صدای روضـــه خـــــوانی

تمام عاشقـان بودند سیـــه پـــوش 

نوای یا حسیــن پیچیــده در گــوش

همـــه جـا رنگ وبــوی کربلا داشت

همـــه دلهـــا نــدای یا خــدا داشت

همـــه جـا لالـــه می روئید از گِــل

همـه جـا عشــق می پیچـد در دل

در آن ســو مردمانی بس تبـــه کار

زهـر جــا دین و ایمـــانست بیـــــزار

همه اخلاقشان خـوی یزیـــــدی

 تمام کارشان کفروپلیـــــدی

شکستند حرمت مــاه محــرم

به روز عشـــــر در این مــــاه  ماتــــم

تو گوئی کوفه باز تکــــــــرارگردیــــــد

سر سردار حق سنگســــــــار گردیـــــد

صدای شادی و رقــــــــص شیاطیــــن  

نمود تکرار عاشــــــــورای خونیـــــــن

خروشیــدملت ایران باهـم

بنای ننگ راکوبیــددرهـم

زجابرکَندچشم فتنــه هارا

کجاایران سِزَداین ماجرارا

بدان دشمن که راه ما حسینــــــی است

زعیم و پیشوای ما خمینـــــــــــی است

طریـــق مـــا همــــان راه علــــی است

علمــــدارش کنـــون سید عــــلـی است

به لطف حـــــق ولایت پایـــــــدار است

سعـــادت با ولایت بــر قــــــــرار است

گزارد شکر حق هر لحظه راجـــــــــی

بود چشم انتظـــــــــــار روی ناجـــــی

خداوندارسان صاحب زمان را

گلستان کن به لطف خودجهان را

محمدرجب زاده (راجی ) 

  • آب و گِـــــل
۰۴
دی

   

 « بسم الله »                                     ماه بالی سرتنهایی  است                                                                                         

93/10/4 مصادف با 2 ربیع الاول1436                     

ماه بالای سر آبادی است

اهل ابادی در خواب است

باغ همسایه چراغش روشن،

من چراغم خاموش

ماه تابیده به بشقاب خیار،به لب کوزه آب

غوک ها می خوانند

مرغ حق هم گاهی

کوه نزدیک است، پشت افراها، سنجد ها

و بیابان پیداست

سنگ ها پیدا نیست، گلچهه ها پیدا نیست

سایه ها یی از دور، مثل تنهایی آب، مثل آواز خدا پیداست

نیمه شب بباید باشد

دب اکبر آن است، دو وجب بالاتراز بام

آسمان آبی نیست، روز ابی بود

یاد من باشد فردا، بروم باغ حسن گوجه و قیسی بخرم

یاد من باشد فردا لب سلخ، طرحی از بز ها بردارم،

طرحی از جارو ها، سایه ها شان در آب

 یاد من باشد , هر چه پروانه که می افتد در آب , زود از آب درآورم             

یاد من باشد فردا لب جوی، حوله ام را هم با چوبه بشویم

یاد من باشد تنها هستم

ماه بالای سر تنهایی است

 « سهراب سپهری »

لای جدید..
  • آب و گِـــــل
۲۲
آذر

  

   « بسم الله »

   2014-12-13 / 10:36:31


زیبا فراوان دیده ام ،اما تو چیز دیگری

صدها گلستان دیده ام ،اما تو چیز دیگری

گلهای خندان دیده ام ،اما تو چیز دیگری

صد رهزن جان دیده ام ،ام تو چیز دیگری

از بوی گل مطلوب تر،از مهوشان محبوب تر

این یک از آن یک خوب تر،اما تو چیز دیگری

بس شوخ جانی دیده ام،باغ جوانی دیده ام

زانها که دانی  دیده ام،اما تو چیز دیگری

بر گلرخان دل بسته ام،وصل نکویان جسته ام

زنجیرها بگسسته ام ، اما تو چیز دیگری

در صحبت گل پیکران ، در خیل شیرین دلبران

دیدم ترا با دیگران، اما تو چیز دیگری

تنها نه از هر دلبری در شهر زیبایی سری

کز خویش هم زیباتری ،اما تو چیز دیگری

    « غزلی از پژمان بختیاری »


دریافت
عنوان: زیبا،فراوان،دیده ام،کریمی


  • آب و گِـــــل
۲۵
آبان

بسم الله

پیام رهگذر

گفتم کیستی ؟  گفت رهگذر

گفتم در انبان چه داری؟   گفت توشه ای پر گهر

گفتم به چه مقصد ؟

  گفت راه پر خطر

گفتم گوهرت چیست ؟   گفت بر انجیل و تورات سَرور 

گفتم دلیل ؟ 

گفت انا اعطیناک الکوثر

گفتم همین ؟   گفت لیلةالمبیت را یاد آور 

گفتم ایندر وصف علی است ؟

  گفت علی است قران را ثیاور

گفتم پس کو آن یاور ؟    گفت در محراب خون شناور

گفتم به چه جرمی ؟ 

گفت چون رسول را بود همسنگر

گفتم پس دیگر اصحاب چه ؟   گفت عهد خویش انداختند پشت سر

گفتم آن دگر افراد چه ؟  

گفت چون درختی بودند بی ثمر 

گفتم میوه قلب رسول ؟   گفت حسن

گفتم هم حسین ؟ 

گفت جوانان بهشت را سرور

گفتم آنان چه ؟    گفت حسن گردید خون جگر

گفتم پس حسین چه ؟ 

گفت سر جدا بر روی نی سوی شام کرده سفر 

گفتم چیست پیام؟   

گفت بر قران و عترت بکن نیک نظر 

گفتم ایا همین ؟    گفت در خانه اگر کس است یک حرف بس است

 منبع : کتاب گفتم گفت از رجبعلی نعمت زاده


توشه ی راه



  • آب و گِـــــل