بسم الله
امشب بیادت به چهره ماه نگریستم
با زمزمه ی « فقد نبی » تا خدا گریستم
گر چه یادت بهار جان مناست
یک عمر بی نظر به پری چهر تو زیستم
اما ندیده دل من مست شراب توست
گویا که من در 17 ربیع زادیستم (زاده شدم ) ...
بسم الله
12 ربیع 1436 مصادف با 93/10/13
امشب بیادت به چهره ماه نگریستم
ماه نیتم را فهمید و پرده بر رخ کشید
ای خوبتر از ماه
ای جلـوه اللـه
ای آمنه را ماه دل آرا
بر جلوه قدوسی ماهت صلوات
« اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم »
بسم الله
محـــــرم بــــود و دلهـــــــــا کربلائـی نواهــــــا جملــــه بودند نینوائــــــــی
تمــــام شیعیــــــان در ناله وغـــــــم
زسوگ سیــد و ســـــــالار عالـــــــم
به هر تکیه نوای نوحه خــــــــوانــی
به هرمنبر صدای روضـــه خـــــوانی
تمام عاشقـان بودند سیـــه پـــوش
نوای یا حسیــن پیچیــده در گــوش
همـــه جـا رنگ وبــوی کربلا داشت
همـــه دلهـــا نــدای یا خــدا داشت
همـــه جـا لالـــه می روئید از گِــل
همـه جـا عشــق می پیچـد در دل
در آن ســو مردمانی بس تبـــه کار
زهـر جــا دین و ایمـــانست بیـــــزار
همه اخلاقشان خـوی یزیـــــدی
تمام کارشان کفروپلیـــــدی
شکستند حرمت مــاه محــرم
به روز عشـــــر در این مــــاه ماتــــم
تو گوئی کوفه باز تکــــــــرارگردیــــــد
سر سردار حق سنگســــــــار گردیـــــد
صدای شادی و رقــــــــص شیاطیــــن
نمود تکرار عاشــــــــورای خونیـــــــن
خروشیــدملت ایران باهـم
بنای ننگ راکوبیــددرهـم
زجابرکَندچشم فتنــه هارا
کجاایران سِزَداین ماجرارا
بدان دشمن که راه ما حسینــــــی است
زعیم و پیشوای ما خمینـــــــــــی است
طریـــق مـــا همــــان راه علــــی است
علمــــدارش کنـــون سید عــــلـی است
به لطف حـــــق ولایت پایـــــــدار است
سعـــادت با ولایت بــر قــــــــرار است
گزارد شکر حق هر لحظه راجـــــــــی
بود چشم انتظـــــــــــار روی ناجـــــی
خداوندارسان صاحب زمان را
گلستان کن به لطف خودجهان را
محمدرجب زاده (راجی )
« بسم الله »
93/10/4 مصادف با 2 ربیع الاول1436
ماه بالای سر آبادی است
اهل ابادی در خواب است
باغ همسایه چراغش روشن،
من چراغم خاموش
ماه تابیده به بشقاب خیار،به لب کوزه آب
غوک ها می خوانند
مرغ حق هم گاهی
کوه نزدیک است، پشت افراها، سنجد ها
و بیابان پیداست
سنگ ها پیدا نیست، گلچهه ها پیدا نیست
سایه ها یی از دور، مثل تنهایی آب، مثل آواز خدا پیداست
نیمه شب بباید باشد
دب اکبر آن است، دو وجب بالاتراز بام
آسمان آبی نیست، روز ابی بود
یاد من باشد فردا، بروم باغ حسن گوجه و قیسی بخرم
یاد من باشد فردا لب سلخ، طرحی از بز ها بردارم،
طرحی از جارو ها، سایه ها شان در آب
یاد من باشد , هر چه پروانه که می افتد در آب , زود از آب درآورم
یاد من باشد فردا لب جوی، حوله ام را هم با چوبه بشویم
یاد من باشد تنها هستم
ماه بالای سر تنهایی است
« سهراب سپهری »
« بسم الله »
2014-12-13 / 10:36:31
زیبا فراوان دیده ام ،اما تو چیز دیگری
صدها گلستان دیده ام ،اما تو چیز دیگری
گلهای خندان دیده ام ،اما تو چیز دیگری
صد رهزن جان دیده ام ،ام تو چیز دیگری
از بوی گل مطلوب تر،از مهوشان محبوب تر
این یک از آن یک خوب تر،اما تو چیز دیگری
بس شوخ جانی دیده ام،باغ جوانی دیده ام
زانها که دانی دیده ام،اما تو چیز دیگری
بر گلرخان دل بسته ام،وصل نکویان جسته ام
زنجیرها بگسسته ام ، اما تو چیز دیگری
در صحبت گل پیکران ، در خیل شیرین دلبران
دیدم ترا با دیگران، اما تو چیز دیگری
تنها نه از هر دلبری در شهر زیبایی سری
کز خویش هم زیباتری ،اما تو چیز دیگری
« غزلی از پژمان بختیاری »
« بسم الله »
چهار شنبه 19 اذر 93 /17 صفر1436
بعضی وقتااا هر چی بذهنت فشار میااری چیزی نمیادبیرون ،
نمیتونی بنویسی ، مثل یه دشت خاالی ،
انگاار همه ی چیزارو توی یه کمد آهنی ریختن و درشم 4 قفله کردن ،
احسااس میکنی در عین پُری ، خالی و نداری.
به 4 طرف می دوی و فقط صدای نفست درفضا پخش میشه .....
منم الان همین جوریم ........
بسم الله
از آیت الله محمدتقی بهجت(ره) پرسیده شد:
آیا رفتن به مسجد جمکران در شب هاى چهارشنبه خصوصیّت دارد؟
ایشان پاسخ دادند:
به حسب ظاهر مثل شب چهارشنبه به مسجد سهله رفتن است. اگر آن وارد باشد، این هم وارد است.
و در ادامه نیز پرسیده شد:
آیا چهل شب چهارشنبه رفتن خصوصیّتى دارد؟
ایشان جواب دادند:
به خصوص بنده اطّلاع ندارم؛ لیکن به صورت متعدّد نقل کرده اند که کسانى در مسجد جمکران به حضور حضرت غائب ـ عجّل اللّه تعالى فرجه الشّریف ـ مشرّف شده اند، مضافا بر اینکه حالِ متوسّلین به آن حضرت بر او مخفى نیست.
2014-11-26
5 ابان 93
بسم الله
این چیزی که می بینید،قبلا تیرچوبی چراغ برق بوده و سالها توی کوچه ما نور رسانی کرده، و در دوره پیشرفت و...!! ازته زدنش و بجاش تیر بُتونیِ کاشتن .
و الان چند ساله توی این تکه چوبِ باقی مونده ، گیاه سبز می شه و حتی تو ی این هوای سرد هم سرسبزی وحیاتشو داره، ببینید چقدر زیبا و شفافه
هر وقت این تکه چوب رو میبینم با خودم میگم : بعضیا حتی بعد مرگشون هم زنده هستن ، کاش ما آدما هم بعد مرگمون اینقدر زنده بودیم و حیات بخش .
طبیعت واقعا صادقه، شما موافق نیستین ؟؟